اقتصاد بدون نفت، هدفی دور یا نزدیک
## طلای سیاه، بلای جان!
از زمانی که اولین قطره نفت در ایران و خاورمیانه، در سال ۱۲۸۷ خورشیدی از دل زمین فوران کرد، اقتصاد این سرزمین نیز در دام وابستگی به این طلای سیاه گرفتار شد. قرارداد دارسی، نقطه آغازین این وابستگی بود. در سال ۱۲۸۰، با امضای این قرارداد، امتیازات استخراج و بهرهبرداری از نفت ایران به یک شرکت انگلیسی واگذار شد.
این قرارداد نه تنها باعث غارت ثروت ملی شد، بلکه ایران را به بازاری برای کالاهای کشورهای صنعتی تبدیل کرد. این وابستگی، نه تنها ثروت ملی را به تاراج برد، بلکه باعث شد تا ایران به جای استفاده از ثروت نفتی برای پیشرفت و توسعه زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی، با مشکلات متعدد روبرو شود.
با گذشت زمان، وابستگی کشور به نفت بیشتر شد و این طلای سیاه، نه تنها ثروت، بلکه به تهدیدی برای ایران در مقاطع تحریمی تبدیل شد. سالهاست که سیاستگذاران از کاهش و قطع وابستگی نفتی سخن میگویند، اما تا امروز این هدف محقق نشده است.
اما چگونه میتوان اقتصاد ایران را از این وابستگی رها کرد؟ این سوال، دغدغه بسیاری از تحلیلگران اقتصادی است.
در طول تاریخ، دو دیدگاه در مورد تولید و صادرات نفت خام وجود داشته است:
* دیدگاه اول، متعلق به دولت اصولگرا است که معتقد بود نفت متعلق به ملت است و باید به مردم توزیع شود.
* دیدگاه دوم، به دولت اصلاحطلب تعلق دارد که معتقد بود صادرات نفت خام باید با حداکثر ظرفیت انجام شود تا از این طریق، اقتدار ایران حفظ شده و درآمد حاصل از آن برای توسعه کشور هزینه شود.
هر یک از این دیدگاهها، دارای توجیهاتی بودهاند. با این حال، وابستگی به نفت به عنوان یک مشکل ساختاری، از زمان قرارداد دارسی تاکنون، همچنان گریبانگیر اقتصاد ایران است.
ملی شدن نفت در زمان دکتر مصدق، نمونهای از تلاش برای رهایی از این وابستگی بود. با این حال، تحریمها و فشارهای بینالمللی، این تلاش را با چالش مواجه کرد.
امروزه نیز، با وجود اقتصاد بسیار بزرگتر و پیچیدهتر ایران نسبت به دهههای گذشته، این سوال مطرح میشود که آیا میتوان اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت نجات داد؟
همانطور که در زمان دکتر مصدق، مردم نقش مهمی در مقابله با استعمار داشتند، امروز نیز، تکیه بر مردم، میتواند راهگشای رهایی از وابستگی به نفت باشد.
برای رهایی از این وابستگی، نیاز به اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران است.
مهمترین مؤلفههای این اصلاحات شامل موارد زیر است:
* افزایش سهم تولید داخلی در فعالیتهای اقتصادی
* افزایش سهم درآمدهای مالیاتی در اقتصاد
* افزایش سهم بخش خصوصی در تولید
* کاهش سهم هزینههای جاری دولت در بودجه
* کاهش سهم درآمدهای نفتی در بودجه
* نقش پر رنگ طبقه متوسط در فرآیند توسعه
* نقش برنامههای راهبردی دولتها در فراهم کردن ابزارهای رشد اقتصادی بدون نفت
علاوه بر این، نقش دولتها در تسهیل جذب سرمایه خارجی و ایجاد انگیزه برای صادرکنندگان کالاهای غیرنفتی، به طور چشمگیری در فرآیند رهایی از وابستگی به نفت مؤثر است.
با وجود همه چالشها، ایران دارای پتانسیلهای بینظیری برای عبور از این پیچ تاریخی است:
* منابع طبیعی غنی
* نیروی انسانی متخصص
* وسعت زیاد و اقلیم گوناگون
* سابقه کاهش سهم نفت در بودجه
با توجه به این پتانسیلها، دولت میتواند برنامههای رهایی از وابستگی به نفت را در شرایط کنونی آغاز کند.
به امید روزی که طلای سیاه، نه بلای جان، بلکه بستر رشد و توسعه ایران شود.