راه نجات از شوکهای ارزی
ثبات اقتصادی ایران و چالشهای سیاستگذاری ارزی: راهکاری برای کنترل نوسانات
نوسانات نرخ ارز از چالشهای اساسی اقتصاد ایران است. گزارشی از پژوهشکده پولی و بانکی نشان میدهد که برای دستیابی به ثبات ارزی و در نتیجه پایداری اقتصادی، تنظیم نرخ ارز با توجه به درآمدهای نفتی و نرخ ارز واقعی امری ضروری است. عدم توجه به این دو عامل، طی سالهای اخیر به افزایش نرخ ارز در بازار آزاد و تشدید تورم منجر شده است. به گفته این پژوهشکده، اعمال سیاستهای ارزی بدون در نظر گرفتن این دو شاخص، موجب عدم موفقیت در کنترل نرخ ارز و تشدید التهاب اقتصادی شده است.
سیاستهای ارزی ایران، همواره موضوع بحث و جدلهای فراوان بودهاند. به عقیده پژوهشکده پولی و بانکی، هدف اصلی سیاستگذاری ارزی، هماهنگی با اهداف کلان اقتصادی، بهویژه کنترل تورم است. تجربه بسیاری از کشورها، بهخصوص در آمریکای لاتین در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، نشان میدهد که برنامههای تثبیت نرخ ارز، در مهار تورم مزمن، تاثیرگذار بودهاند. در این برنامهها، کنترل رشد نرخ ارز، ابزاری برای کاهش تورم محسوب میشد؛ البته نه لزوماً توقف کامل رشد، بلکه کاهش آن به زیر نرخ تورم و ترجیحاً تعیین نرخ رشد از پیش تعیین شده.
موفقیت در تثبیت نرخ ارز منوط به دو شرط اساسی است: اول، هماهنگی انتظارات با نرخهای تثبیتشده و دوم، وجود ذخایر ارزی کافی. تجربه سایر کشورها نشان میدهد که تثبیت نرخ ارز به تنهایی کافی نیست و باید با اقداماتی همچون انضباط مالی دولت و سیاستهای پولی انقباضی همراه باشد. عدم هماهنگی سیاستهای پولی و مالی با سیاست تثبیت نرخ ارز یا عدم اعتماد مردم به پایداری نرخ ارز، ممکن است به حملات سفتهبازی، کاهش ذخایر ارزی و در نهایت جهش قیمت ارز بینجامد.
نرخگذاری غیرواقعی، تهدیدی جدی برای ثبات بازار ارز است. علاوه بر نحوه تعیین نرخ ارز و اجرای سیاستهای تثبیت ارزی، چهار نکته کلیدی در سیاستگذاری ارزی وجود دارد: اول، سیاستهای ارزی نباید ثبات بازار را به خطر اندازند. ثبات بازار، به معنای توانایی جذب شوکها بدون نوسانات شدید قیمتی است که ذخایر ارزی در این امر نقش حیاتی دارند. نرخگذاریهای غیرواقعی، میتواند این ثبات را به خطر اندازد.
انتخاب نظام ارزی مناسب، عامل مهم دیگری است. هر نظام ارزی، چه شناور و چه ثابت، مزایا و معایبی دارد. برای ایران با توجه به ویژگیهایی مانند وابستگی بالای صادرات به نفت و گاز، مدیریت عمده ارز توسط دولت و سطح توسعه مالی نسبتا پایین، نظامهای ارزی ثابت مزایای بیشتری دارند. در مقابل، عواملی مانند تحریمها و تورم مزمن، نظام شناور را جذابتر میکند. بنابراین، نظامهای ارزی میانه، گزینه مناسبتری برای ایران به نظر میرسند.
سیستم چندنرخی ارز، از لحاظ اقتصادی مضر است. گرچه برخی مزایای سیستم چندنرخی ارز مانند تفکیک معاملات سفتهبازی و کنترل اثرات تورمی مطرح میشود، اما تجربه سایر کشورها نشان میدهد که این سیستم مشکلاتی مانند انحراف تخصیص منابع، هدر رفتن ذخایر ارزی و گسترش رانت را به همراه دارد. بنابراین، حرکت به سمت نظام تکنرخی، مفیدتر خواهد بود.
تنوع ابزارهای سیاستگذاری، کلید مدیریت موثر بازار ارز است. در حال حاضر، سیاستگذار عمدتا از خرید و فروش ارز در بازار نقدی استفاده میکند. اما ابزارهای دیگری مانند سوآپ ارزی، ریپوی ارزی و …، با وابستگی کمتر به ذخایر ارزی، میتوانند کارآمدتر باشند.
تثبیت نرخ ارز به معنای ثابت نگه داشتن آن نیست. یکی از روشهای تثبیت، تعیین یک مسیر برای تغییرات نرخ ارز و اعلام عمومی آن است. برای مثال، ترکیه در سال ۱۹۹۹ افزایش ۲۰ درصدی نرخ ارز را در سال آینده اعلام کرد. بانک مرکزی باید با توجه به احتمال کاهش درآمدهای نفتی و تاثیر آن بر ذخایر ارزی، این کاهش را در نرخ ارز لحاظ کند. پیشنهاد پژوهشکده این است که در صورت کاهش بیش از ۲۰ درصدی درآمدهای نفتی، نرخ ارز به همان میزان افزایش یابد. همچنین، تعدیل نرخ ارز با توجه به نرخ ارز واقعی نیز ضروری است. در ۲۰ سال گذشته، تورم ایران به طور میانگین ۱۹ درصد بیشتر از آمریکا بوده که باعث کاهش نرخ ارز واقعی شده است. این امر تاثیرات منفی بر بخش تولید داشته است و بانک مرکزی باید در زمان کاهش زیاد نرخ ارز واقعی، نرخ ارز اسمی را تعدیل کند. در نهایت، همزمان در نظر گرفتن هر دو “تعدیل نرخ ارز متناسب با درآمد نفتی” و “تعدیل نرخ ارز متناسب با نرخ ارز واقعی” برای اجرای سیاستهای ارزی در چارچوب تثبیت اقتصادی ضروری است.