اقتصاد ایران در عصر ترامپیسم

## چالش‌های اقتصادی ایران در سایه انتخابات آمریکا

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تغییرات احتمالی در سیاست‌های این کشور، سایه ابهامات سنگینی را بر اقتصاد ایران انداخته است. تجربه دوره حضور ترامپ در کاخ سفید، با فشارهای بی‌سابقه‌ای که بر فروش نفت ایران اعمال کرد، خاطره‌ای تلخ و نگران‌کننده در اذهان مسئولان، فعالان اقتصادی و مردم به جا گذاشته است.

با توجه به این شرایط، دو سوال اساسی مطرح می‌شود: اول، کاهش احتمالی فروش نفت چه تاثیری بر نرخ ارز در ایران خواهد داشت؟ و دوم، لایحه بودجه ۱۴۰۴ که توسط دولت ارائه شده، نیاز به تغییر و تعدیل دارد یا خیر؟

**نقطه ضعف بودجه: درآمدهای نفتی و نرخ ارز**

درآمدهای نفتی و نرخ ارز، دو پارامتر کلیدی در بودجه هستند. میزان فروش نفت در دست ایران نیست و دولت برای تامین بودجه، نیازمند به نرخ ارز مشخصی است. البته ایران راه‌هایی برای دور زدن تحریم‌ها در نظر دارد، اما این راهبردها محرمانه هستند و نمی‌توان در مورد آنها پیش‌بینی دقیق ارائه کرد.

در نتیجه، دولت باید با در نظر گرفتن نرخ ارز، میزان فروش نفت را تخمین بزند. با توجه به فشارهای احتمالی آمریکا، درآمدهای نفتی ممکن است کمتر از پیش‌بینی دولت باشد. در این صورت، هزینه‌های دولت، خصوصا در بخش‌های توسعه عدالت و رفاه، خدمات عمومی، و کنترل تورم، افزایش قابل توجهی خواهد یافت. تورم، عاملی قدرتمند است که هم بودجه دولت و هم معیشت مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. دولت ناچار است برای جبران تورم، سالانه رقم بالاتری برای درآمدهای خود در نظر بگیرد.

**هزینه‌های دولت: مالیات و فشار بر مردم**

هزینه‌های دولت از طریق درآمدهای نفتی و مالیات تامین می‌شود. افزایش فشار بر تولیدکنندگان و مردم از طریق مالیات، و محدودیت‌های اعمال شده بر فروش نفت، دولت را با چالش جدی مواجه کرده است. دولت در سال ۱۴۰۴ مالیات را حدود ۴۰ درصد افزایش داده است. اما این افزایش، به جای تمرکز بر توسعه پایه‌های مالیاتی جدید و کاهش معافیت‌های مالیاتی نهادها و ارگان‌ها، صرفا فشار مضاعفی بر افراد و گروه‌های مالیات‌دهنده وارد ساخته است.

این در حالی است که نهادهای اقتصادی بزرگ نه تنها به دولت مالیات پرداخت نمی‌کنند، بلکه از بودجه نیز سهم می‌گیرند. در صورت عدم کفایت مالیات، دولت مجبور به افزایش قیمت حامل‌های انرژی و خدمات عمومی و اجرای روش‌های جبرانی دیگر خواهد شد.

**راهکار چیست؟**

دولت برای حل مشکلات درآمدی خود، باید به دنبال رفع یا کاهش تحریم‌ها و افزایش درآمدهای نفتی باشد. همچنین، افزایش بهره‌وری و حذف معافیت‌های مالیاتی غیرضروری، از دیگر راهکارها هستند. آزادسازی دارایی‌های مسدود شده ایران در سایر کشورها از طریق مذاکره، نیز ضروری است.

کنترل قیمت‌ها در زمان تورم، از دیگر الزامات است.

**تبعات عدم توجه به این راهکارها:**

عدم توجه به این نکات، به کسری بودجه، استقراض از بانک‌ها، افزایش نرخ ارز و رشد تورم منجر خواهد شد. حقوق‌بگیران و تولیدکنندگان، با تحمل فشارهای مضاعف، بیشترین آسیب را از این اوضاع خواهند دید. تولیدکنندگان با پرداخت مالیات سنگین، به دلیل قطع گاز و برق، با محدودیت در تولید مواجه شده و نمی‌توانند بر اساس ظرفیت‌های خود فعالیت کنند.

**ضرورت اصلاحات**

سیستم تصمیم‌گیری اقتصادی کشور، به جای حمایت از فعالیت‌های مولد، به عوامل بازدارنده توجه می‌کند. این عوامل، ضرورت انجام اصلاحات درونی و توسعه مناسبات خارجی از طریق مذاکره را بیش از هر زمان دیگری نشان می‌دهد.

ایران در قسمت دوم سریال “ترامپیسم” چاره ای جز ترسیم مسیرهای تازه ندارد.

پایگاه خبری پارسی خبر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *