«اقتصاداسلام» همان «بانکداری اسلامی» است؟
اقتصاد اسلامی: فراتر از بانکداری و مالیه
درک صحیح از اقتصاد اسلامی با موانعی جدی روبروست. برخی با کنجکاوی به دنبال فهم این نظام اقتصادی هستند، در حالی که عدهای دیگر با دیدگاههای انکارآمیز، وجود آن را زیر سوال میبرند. گروهی دیگر نیز، تمام نظامهای غیر سرمایهداری را با سوسیالیسم اشتباه گرفته و به دلیل ماهیت دولتی آنها، آنها را رد میکنند. این برداشتهای نادرست، منجر به سوءتفاهماتی در مورد ماهیت اقتصاد اسلامی میشود و نیاز به پاسخگویی دقیق و علمی به سوالات اساسی را پدید میآورد.
یکی از مهمترین این سوءتفاهمها، اشتباه گرفتن اقتصاد اسلامی با مالیه یا بانکداری اسلامی است. این تشابه ظاهری ناشی از تمرکز بسیاری از آثار مرتبط با اقتصاد اسلامی بر مباحث مالی است. تمرکز بر این حوزه، به دلیل تطابق با نظام آموزشی غالب، به شباهتهایی با بانکداری و مالیه اسلامی منجر شده است و این تصور غلط را به وجود آورده که اقتصاد اسلامی محدود به همین حوزههاست. این دیدگاه، به ویژه در محیطهای دانشگاهی، مانع از تفکیک رشتههای بانکداری اسلامی و اقتصاد اسلامی شده است.
اما حقیقت این است که اقتصاد اسلامی، نظامی جامع و فراتر از حوزههای مالی و بانکی است. این نظام، به اصول کلی اقتصاد و همچنین به مباحثی چون عدالت اقتصادی، توزیع عادلانه منابع، و توسعه پایدار میپردازد. بنابراین، اقتصاد اسلامی به موضوعات بسیار وسیعتری از آنچه در بانکداری و مالیه اسلامی مورد بحث قرار میگیرد، میپردازد.
بانکداری اسلامی، در عین حال، نقش مهمی در اقتصاد مدرن ایفا میکند. در دنیای امروز، فعالیتهای اقتصادی مردم، به ویژه در حوزه تجارت و کارآفرینی، به شدت به ابزارهای مالی مانند پول، بانک، وام، و اوراق بهادار وابسته است. مسلمانان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، اما تلاش برای رعایت موازین شرعی، آنها را به سمت رویکردهای اسلامی در این زمینه سوق داده است. کتابهایی مانند “بانک بدون ربا” نوشته شهید صدر، پاسخ به نیاز جامعهای بود که هم به خدمات بانکی و هم به رعایت موازین شرعی علاقهمند بود. این امر منجر به رشد چشمگیر مطالعات و آموزشهای مرتبط با مالیه اسلامی و بانکداری اسلامی شده است.
با این حال، حجم قابل توجه پژوهشها در حوزه بانکداری و مالیه اسلامی، نباید به معنای همارزی آن با اقتصاد اسلامی تلقی شود. تحلیلهای انجام شده بر روی مجلات و پایاننامهها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از پژوهشها در حوزه بانکداری اسلامی متمرکز شده است، اما این به معنای انحصار اقتصاد اسلامی به این حوزه نیست. موضوعات مهم دیگری مانند فلسفه اقتصاد اسلامی، مبانی آن، نظام اقتصادی اسلام، دولت اسلامی و توسعه اسلامی نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند و نیاز به پژوهشهای بیشتری دارند.
یکی از چالشهای مهم در این زمینه، بازتولید مفاهیم اقتصاد متعارف در قالبهای اسلامی است. گاهی این تلاشها منجر به تأسیس نهادهایی میشود که علی رغم نام اسلامی، از نظر عملکردی، تفاوتی با سیستمهای ربوی ندارند. در این زمینه، باید به تفاوتهای بنیادین بین مفاهیم اسلامی و متعارف توجه شود و از به کار بردن واژههای اسلامی صرفاً برای توجیه عملکردهای ربوی اجتناب شود. اقتصاد اسلامی نیازمند رویکردی سیستمی و اصولی است که از صرف تمرکز بر فقه فراتر رفته و به ابعاد اخلاقی و اعتقادی اسلام نیز توجه کند. تنها در این صورت است که اقتصاد اسلامی میتواند الگوی اصیل و جامعی باشد که به ارائه راهحلهای عملی و نظری گستردهتری بپردازد.