تعرفهگذاری پلکانی پرمصرفها نادیده گرفته شد
سیاستگذاری انرژی ایران در تنگنای افزایش بیرویه تعرفهها: گزارشی از نظرات کارشناسانه
یکی از چالشهای اساسی در مدیریت منابع انرژی کشور، طراحی سیاستهایی است که هم نیاز داخلی را برطرف کند و هم مصرف بهینه و عدالت اجتماعی را تضمین نماید. نظام تعرفه گذاری پلکانی (IBT) ابزاری کارآمد برای رسیدن به این هدف شناخته میشود. این سیستم با تشویق مصرف کنندگان کممصرف و اعمال هزینه بیشتر بر مصرف کنندگان پر مصرف، بهینهسازی مصرف را دنبال میکند. اما افزایش یکسان ۳۸ درصدی تعرفههای برق، این رویکرد را به چالش کشیده است.
علیرضا ریاحی، متخصص انرژی، این تصمیم دولت را به شدت نقد میکند. وی بر این باور است که افزایش یکسان تعرفهها برای همه مشترکان (کم مصرف، متوسط مصرف و پر مصرف) مغایر با اصول IBT بوده و پیامدهای منفی بسیاری در پی خواهد داشت. به گفتهی وی، IBT باید به گونهای اجرا شود که الگوهای مصرفی مختلف را به درستی شناسایی و با تعرفههای متناسب، رفتار مصرفی هر گروه را تعدیل کند.
ریاحی توضیح میدهد که IBT بر اساس اصول علمی نظیر «هزینه نهایی افزایشی» طراحی شده است؛ هر واحد افزایش مصرف در پلکانهای بالاتر، هزینه بیشتری را به دنبال دارد. افزایش یکسان تعرفهها این اصل را نقض کرده و تفاوت بین مصرف کنندگان کممصرف و پر مصرف را از بین برده است. این سیاست نه تنها فشار کافی را بر مصرف کنندگان پر مصرف وارد نمیکند، بلکه کممصرفها را که باید تشویق شوند، مجبور به پرداخت هزینههای بیشتر میکند.
وی با اشاره به ساختار تجمعی تعرفهها در IBT، میگوید که افزایش هزینهها در پلکانهای بالاتر به صورت تصاعدی است تا مصرف کنندگان پر مصرف اثر رفتار خود را به وضوح مشاهده کنند. افزایش یکسان تعرفهها این اثرگذاری را از بین برده و در واقع، مصرف کنندگان کم مصرف را از ادامه رفتار بهینه خود دلسرد و مصرف کنندگان پر مصرف را به سمت مصرف بیرویه ترغیب میکند. ریاحی این موضوع را مانعی اساسی در فرهنگسازی مصرف بهینه میداند.
ریاحی به اهمیت صادرات انرژی بهعنوان منبع درآمد ارزی نیز اشاره میکند. ایران با منابع غنی نفت، گاز و برق، ظرفیت بالایی در تأمین نیازهای داخلی و حضور در بازارهای جهانی دارد. او مدیریت بهینه مصرف داخلی و آزادسازی منابع مازاد برای صادرات را کلید استفاده حداکثری از این ظرفیت میداند.
به اعتقاد ریاحی، افزایش یکسان تعرفهها روشی سنتی و ناکارآمد است که بدون در نظر گرفتن تفاوتهای مصرفی مشترکان، همه را تحت فشار قرار میدهد. او پیشنهاد میکند به جای افزایش یکسان، تعرفههای کممصرفها ثابت بماند یا حتی کاهش یابد و تعرفههای پر مصرفها با ضرایب تصاعدی افزایش یابد تا یارانهای بودن قبوض پر مصرف از بین برود. او مثالی میزند: اگر سفیر یک کشور خارجی برق زیادی مصرف میکند، باید هزینه برق مصرفی وی مانند صادرات برق به کشورش محاسبه شود.
این کارشناس تأکید میکند که تصمیم دولت علاوه بر پیامدهای مالی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی گستردهای در پی دارد که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. وی مدیریت مصرف انرژی را بخشی از مسئولیت اجتماعی ما برای حفظ منابع و تضمین آینده نسلهای بعدی میداند و هر سیاستی که این جنبه را نادیده بگیرد، ناکارآمد خواهد بود.
وی از مسئولان وزارت نیرو میخواهد که با بازنگری در تصمیمات اخیر، به سمت اجرای صحیح و کامل نظام IBT حرکت کنند. به گفته وی، این اقدام به مدیریت مصرف، عدالت اجتماعی و تقویت فرهنگ صرفه جویی کمک خواهد کرد. این استاد دانشگاه صنعتی شریف در نهایت بیان میکند که IBT رویکردی راهبردی و هوشمندانه است که تصمیم اخیر دولت این سیاست موثر را با رویکردی سنتی و کم اثر جایگزین کرده است.